وقت اضافه

من وبسایتهام رو در وقت اضافه‌ای که بابت "غیبت‌نکردن‌پشت‌سرهمکار" و "درصف‌نانوایی‌منتظرنماندن" صرفه‌جویی می‌کنم آپدیت می‌کنم.

شب است و سکوت است و ماه است و من

واقعیت اینه که من با اسنپ و تپسی و ماکسیم و... مشکلی ندارم، فقط از حرف‌زدن توی ماشینی که راننده‌ش خودم نیستم حالم بهم میخوره.

به نام پدر

فقط یه جمله از بابام برای این روزهام بسه: "درخت بی‌ثمر رو سنگ نمیزنن"

داره مینویسه، داره مینویسه!!! بگیرش...

چه خبرتونه؟؟؟! نترسید، نترسید...

سیفون روزگار که کشیده بشه ما همه با هم هستیم.

منطق مهمتر از احساسات

می‌دونم اِرحم تُرحم، ولی سخت‌گیرتر و مقرراتی‌تر از اونم که بخوام مهربون باشم. جلوی من از قانون هم حرف بزنید از قانون ایراد میگیرم.

هوم پیج خالی بشه

دانشگاه سمنان چه جای خطرناکیه، من که منصرف شدم از رفتن...

Semnan.ac.ir

خطاب به خودم

منبر دو جمله‌ای:

مهمتر از اینکه محل کارم در این دنیا، پارک خلدبرین باشه اینه که محل زندگیم در اون دنیا، خلدبرین باشه.

هر کی هر چی دستشه، بسشه؟

اینکه در آپارتمان اهدایی پدر زندگی می‌کنم باعث شده بیشتر از اینکه به یاد خدای بخشنده و مهربان باشم بابام جلوی چشمم ظاهر باشه. نمی‌دونم انتخاب خودمه یا تقدیر الهی یا اجبار پدر...

سلام داداش بزرگم

اعترافات

بدون اینکه جملات انگیزشی، حکیمانه یا قصار بگم در تمام عمر منبع روحیه و الهام دیگران بودم چون اطرافیانم وقتی میدیدن آدمی مثل من با این شدت لکنت زبان(در حد حضرت موسی(ع)) وقتی میتونه فلان کار رو انجام بده، با خودشون میگن "چرا من نتونم؟!"

انواع امنیت

یه بنده خدایی می‌گفت: هواپیماهای جنگنده اسرائیلی مطمئن نباشند که وقتی برای بمباران ایران می‌آیند موقع بازگشت از ایران، فرودگاهی در اسرائیل برای فرود آنها سالم باقی مانده باشد.

حالا حکایت منه که مطمئن نیستم اگر پلاتین اضافه‌ی کمرم رو دربیارم(چون مزاحم MRI هست) یا اگر برای رشد و تعالی(نه برای مدرک) بخوام تحصیلات تکمیلی رو در دانشگاه دولتی روزانه پیگیری کنم موقع بازگشت از تخت بیمارستان یا صندلی دانشگاه، میزی در محل کارم برای پشت‌میزنشینی باقی مانده باشد.

تاریخ‌نگاری

می‌تونم برای بچه‌م تعریف کنم که یه زمانی(در حکومت اکبرشاه) حقوقم به اندازه دو سکه طلا ارزش داشت. ولی در روزگار اوج روی قله، وامی که به من دادن کمتر از یک سکه ارزش داشت.

امان از مردم‌گریزی و جامعه‌ستیزیِ درمان‌نشده

خیلی وقتا ترجیح میدم حتی از میان دوستان، دشمن‌سازی کنم تا برای تحمل رنج غربت و تنهایی در مهاجرت احتمالی به آمریکا تمرین کرده باشم.

زمان خریدن

وقتی چاییم رو با آب ولرم، سرد می‌کنم و می‌نوشم احساس می‌کنم چند دقیقه توی زندگیم جلو افتادم.

همه مخلصند

اینجا هیچکس خودش نیست. همه یا مخلصند، یا ارادتمند هستند یا کوچیک. فقط من خودمم.

لوث
از لوث وجود یا از صمیم قلب

تنبلی همیشه هم بد نیست

اگر به حرف پدر گوش می‌دادم و برای لیسانس‌گرفتن در رشته عمران بکوب درس میخوندم الان یک مهندس عمران بیکار بودم،

اگر به حرف اولین صاحب‌کارم گوش می‌دادم و قوانین بیمه و نحوه‌ی صدور بیمه‌نامه را یاد می‌گرفتم الان یک بازاریاب بیمه بودم،

اگر به حرف دومین کارفرما گوش می‌دادم و گرافیک کامپیوتر و برنامه‌نویسی را کامل یاد می‌گرفتم الان یک فریلنسر بیکار بودم،

اگر به حرف سومین رییس گوش فرا دهم و قوانین ماده صد شهرداری‌ها را برای نوشتن آرای کمیسیون یاد بگیرم عاقبتی بهتر از همکاران سابق(تبعید به حاشیه شهر) نخواهم داشت.

عدم علاقه به فراگیری علم بی‌فایده که انسان را از یاد خدا غافل کند و در خدمت نظام سرمایه‌داری درآورد اسمش تنبلی نیست بلکه دوری‌جستن از فتنه‌های آخرالزمان هست.

مِن غیرمستقیم مجبور شدم

برای...

منبع اخبار من

پنجره‌ی خانه و محل کار

ولی خواننده نشدم

از بابام قهرم. الان به طور اتوماتیک دارم دنبال جایی می‌گردم که به اونجا خراب نکرده‌باشم تا قسمتی از خاکش رو به دردم بمالم تا تسکین یابم.

در ضمن کارهایی رو که نمی‌کردم خواهم‌کرد و کارهایی رو که می‌کردم نخواهم‌کرد.

آزمون الهی

شما به عنوان نماینده‌ی سازمان دهیاری‌ها و شهرداری‌های کشور، رمز عبور کلیه‌ی وبلاگهای من را دارید. شما در معرض امتحانات سخت آخرالزمانی هستید.

بچه‌ها مواظب باشییید...

چرت نگو مای‌برازر

ضرب‌المثل "دوست آن است که بگریاند" از جمله مثل‌هایی هست که شدیداً محل مناقشه است. چون کسی که انسان را بگریاند و خیرخواهی وی در این گریاندن نباشد بدلیل اینکه شخص گریان را مبتلا به افسردگی و انواع بیماری روحی و روانی می‌کند در واقع مرتکب قتل روح انسانی وی شده و هیچگونه ردی از رفاقت در این گریاندن نیست.

کشور وجود پهناور من

معذرت می‌خوام اگر دُم من دراز هست و هر جا پا میذارید غرش شیری در کمینتان است. برای همین در سایتهای مختلف، اسامی متفاوت دارم.

#با دم شیر بازی نکن

#نگا تو مثل موش شدی

کارشناس تولید محتوا سفارشی

هر چند هر چی بگم شما گوشِت از این حرفا پر هست ولی باشه هر چی دوست داری بگو تا بنویسم چون همیشه میگن تاریخ را فاتحان می‌نویسند.

عاقبت وبلاگنویسی

هر بلایی سر من اومد وصیت می‌کنم روی سنگ قبرم بنویسید: "شهید راه آزادی بیان"

آنها عاقلند که می‌خندند

اگر نگران حرف‌مردم™ و برچسب‌روانشناسان© نبودم یکسال کامل می‌رفتم یه تخت تیمارستان اجاره می‌کردم و راحت می‌خوابیدم. معاشرت با دیوانه‌ها ایده‌های عجیب و نابی به ذهن آدم میاره. ایده‌های جنون‌آمیز در سطح استیو جابز.

با همه‌ی لحن خوش آواییم

حاضرم کارهای بایگانی هم بر عهده بگیرم ولی با قوانین سلیقه‌ای جاری، رای دادگاه علیه یا له کسی صادر نکنم.

ولی به شرط اینکه از آب حوض کره بگیرید مثلا مثل منِ شگفت‌انگیزِ کرهرودی با آب حوض وضو بگیرید و جانماز آب نکشید.

درسته که کار، عار نیست ولی برعکس این گزاره هم صادق هست یعنی عار، کار نیست. یعنی بزرگ‌کردن دولت به بهانه‌های اشتغال‌زایی ولی با پارتی و زدوبند اشتباه هست.

اگه مردی حرفتو تکرار کن

آره، بیش‌فعالم ولی به عنوان فعال فضای مجازی.

در این راه تنها تهمتی که برچسب نزده بودید ابتلا به اوتیسم بود که اونم از طریق نوتیفیکیشن اپ باد صبا(که بعداً رد پا و آثارش رو از وبسایتش و موبایلم پاک کردید) انجام دادید.

تقصیر منه که اضافه‌کار می‌ایستم

همیشه در مقابل سرآشپز، الیور توئیست بودم حتی اگر غذادهنده لازم نبوده از جیب خودش مایه بگذارد، مثلا رییس امور اداری که فقط کافیست نامه‌ی درخواست ناهار را تحویل بگیرد.

نتیجه عملی و نمود عینی امروز این پست: همه میدونن بهشت جایی نیست که آدم انقد بخوربخور کنه تا بترکه ولی بهشت اینها جایی هست که میتونن حرفشون رو بخورونن(آزادی بیان(امربه‌معروف و نهی‌عن‌المنکر) داشته باشن و بتونن دیگران رو سرزنش کنن)(چقد شبیه جهنم واقعی هست!)

چارلز دیکنز و ژان‌ والژان

فانتزی‌های من

یکی از گزینه‌های روی میزم در زمانی که دولت رسماً اعلام ورشکستگی کرد اینه که نصاب ماهواره‌ی استارلینک بشم.

ممنون از میزی که متعلق به خداست

شما همکار گرامی؛ در صورت استفاده و استعمال این وبلاگ به عنوان روان‌درمانی، از مصرف قرص فکستوفلانین بی‌نیاز می‌شوید.

#از_نظر_روانی، #در_نمانی، #رواندرمانی

نادرست از نظر شما

من پارتی ندارم، نفوذ در سیستم هم ندارم، ترکی و لری هم بلد نیستم. یه بار(از نظر سازمان شما) کار اشتباه انجام بدید و من که تخصص و علاقه‌م IT هست رو در رسته شغلی مرتبط با مدرک تحصیلیم(کسب و کار اینترنتی) به خدمت بگمارید. بلکه این همه مشکلاتی که با هم داریم حل بشه.

همه میدونن در این شرایط که هیچکس سر جای خودش نیست بازدهی سیستم بسیار پایین هست بیایید کارهایی که تا به حال انجام میدادیم نکنیم و کارهایی که نمی‌کردیم حالا انجام دهیم. انشاالله فرج حاصل بشه.

زمین گرد هست

هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدید(انواع شکنجه روحی و جسمی که بلدین، دادگاه، بیدادگاه، زندان، بایکوت در حلقه‌ی رندان، کم‌کردن حقوق، زیرآب‌زنی و...) تاییدات معنوی من از سمت دیگه هست، اگر او از من رویگردان بشه در لحظه نابودم و اگر مهر تایید او پای اعمالم باشه یک دنیا رو حریفم، شما که سهله.