زمین گرد هست

هر کاری از دستتون برمیاد انجام بدید(انواع شکنجه روحی و جسمی که بلدین، دادگاه، بیدادگاه، زندان، بایکوت در حلقه‌ی رندان، کم‌کردن حقوق، زیرآب‌زنی و...) تاییدات معنوی من از سمت دیگه هست، اگر او از من رویگردان بشه در لحظه نابودم و اگر مهر تایید او پای اعمالم باشه یک دنیا رو حریفم، شما که سهله.

اینجوری نگام نکنید

سال ۱۳۷۶(اول دبیرستان که بودم) عقلم به مسائل و مصائب لینک زیر می‌رسید و چون به هورمون رشد دسترسی نداشتم سعی کردم نصف قدم زیرزمین باشه:
هک رشد

Congratulation

اینکه کسی حرفام رو نمی‌فهمه ولی مخاطب خاصم به انحاء و انواع راه‌ها و حربه‌های رنگارنگ(مخصوصاً قهوه‌ای) برای جلوگیری از وبلاگنویسیم دست میازه معلوم میشه آب رو ریختم جایی که میسوزه.

Narcissism

خودشیفتگی

نیَم من

برادر من، خواهر من؛

دارم جلب توجه و خودنمایی می‌کنم که حواست برای حراست و حفاظت از من بیشتر جمع بشه. نه اینکه حواست رو پرت کنم. نه اینکه پیامهای "آی! مُچت رو تا دست!ه گرفتم" برای من در قسمت نوتیفیکیشن موبایلم بفرستی.

منفعت‌طلبی

منافع من در منفعت جمع گره خورده و برای اینکه نگران منافع شخصی خودم باشم دیر شده.

Ourselves

در حکومت‌داری اگر قائم به قانون و انجام وظیفه‌ی قانونی باشیم دیگر لازم نیست نگران از بین رفتن شخص و به گور رفتن سلیقه‌ی شخصی وی باشیم.

مثلا در آمریکا نگرانی از اجیرشدن هیتمن برای ترور ترامپ بی‌معنی میشه.

سلام برسونید و

به سازمان بگید برای چندرغاز حقوق کم‌شده‌‌ی من به عناوین مختلف(صدقه، کمک به کسب‌و‌کار‌های نوپا، کمک به کارآفرینی و اشتغال‌زایی، کمک به تولید ملی، گردش پول و سایر خرج‌های نتراشیده و نخراشیده) چاه ویل حفر نکنید عوضش وام‌های میلیاردی بلاعوض به آقازاده‌ها رو پس‌بگیرید. منم قول میدم کمتر وبسایت بسازم.

ناجوانمرد
این پولهای لکه‌دار را ندهید و نگیرید تا برای دخترانتان خواستگار خوب بیاید

احتمالش هست

احتمال می‌دادم به دلیل اینکه بچگیام زیاد از بابام کتک خوردم الان لکنت زبون دارم و در نتیجه به وبلاگ‌نویسی برای حرف‌زدن بدون لکنت پناه آوردم. ولی امروز یه احتمال دیگه به نظرم رسید، اینکه شاید دو رگه(لر و ترک) هستم زبونم از ذهنم عقب می‌مونه.

ویرایش ساعت ۷:۵۵ بعدازظهر همان روز: با توجه به اینکه از زبان ترکی فقط کلمه آنا و از زبان لری فقط "ابرام‌کردن" رو بلدم و پدر و مادرم فقط زبان فارسی تهرانی و زبان انگلیسی به من آموزش دادن و تا دوم دبیرستان در میان دانش‌آموزان عرب اهوازی تحصیل کردم و همیشه درس عربی رو نمره‌ی ۲۰ میگرفتم الان هر قسمت از زبانم که مسئول تشخیص یک طعم(تلخی، شیرینی، ترشی، شوری، تندی) هست ساز خودش رو میزنه و من همون وبلاگنویسی رو ادامه بدم به صلاح خلق نزدیکتر هست.

لی آنا

برای من است مادر یعنی ام‌ابیها

https://urlsa.ir/liana